چقد دلم واسه واليبال تنگ شده.واسه خنده هاي دسته جمعي مون
واسه روحيه ي بعد از هر مسابقه حتي اگه باخته بوديم
چقد دلم تنگ شده حتي براي غر غر کردن ي ادم که هيچوقت حواسش بهم نيس
واسه خوب بازي کردنام
دلم تنگ شده واسه همه ي سفرامون.
چقد سخته که نميتونم برم.انگار دارم ديوونه ميشم.اشکام از سر ديوونگي
دلتنگي
نميدونم چيه ولي جلو ديدمو تار ميکنه.
چيزي که اگه ي روز نميرفتم چقد ناراحت بودم الان 2 هفته و نيم ميشه که نرفتم.
تو ارومم ميکردي توهم ديگه نيستي.
درباره این سایت