دلم که ميگيرد
نه کسي هست که مرهم دردم باشد
نه اس ام اسي که نوشته باشد خوبي>؟!
نه چشماني که پابه پايم اشک بريزند
نه ذهني که مشغول دردم باشد
و نه مهرباني هاي اضافه
راستش اه هم در بساطم نيست
وقتي دلم بگيرد فقط خودم و دل شکسته ام.
نبايد ضعيف باشم ميدانم
بهتر از هر کسي ميدانم
که بايد محکم باشم
سرسختاين را سالهاست تنهايي اموختم
همه هم فکر ميکنند وقتي حرف از دلتنگي به ميان مي ايد
سکوتم به معناي بي تجربگي ام است
اما نميدانند در پس اين سکوت که تازه به زندگيم وارد شده
درد دلتنگي پنهان خوابيده است
که اگر بيدار شود فقط پدر مرا در مي اورد.
انها که نميدانند عشق بازي هايشان فقط مرا به حسرت وا ميدارد نه حسودي.
لطفا در اينکه به کسي بگوييد
دلتنگش هستيد
کمي دقت کنيد/
شايد اطرافتان کسي با شنيدن حرف هايتان از درون بميرد
درباره این سایت