چشـــاش مثل نيـــلوفريه که بهم چشمک ميزنه اونو از شاخه اش جدا کنم.
وقتي توجهــم رو جلب کرد يـــهو يادم مياد اينجا مردابه و دارم غرق ميشم
دســــتاش مثل سلول انفراديه,منو حــــبس ميکنه!
خــــــنده هاش ســـايه مه,همجا باهام مياد.
بـــــــــــغلم که ميکنه قلـــــبم دوباره ميتپه در حاليکه خط صاف مــرگ از وسط زندگيم رد شده بود!!!
حـــرف که ميزنه ,حرص کشم ميکنه
دوتا ديوونه نبايد گيرهمديگه بيفتن آخه
ديوونه تر ميشن خداجونــــم
درباره این سایت